سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشاره
دگرگونی‌های اطلاعاتی - اجتماعی بی‌نهایت سریع، مهم‌ترین واقعیت زندگی کنونی را تشکیل می‌دهند. دنیای امروز، مکانی کاملاً متفاوت با دنیای 25 سال پیش است و دنیای نیم قرن بعدی نیز به‌طور قطع بسیار متفاوت از دنیای کنونی خواهد بود. با این حال، همین دنیای بسیار متفاوت، محل زیست جامعه انسانی است. مفهوم این سخن آن است که مهم‌ترین چیزهایی که انسان امروز باید به فراگرفتن آن بپردازد، دقیقاً چیزهایی هستند که به او یاری می‌رسانند تا دگرگونی‌های آینده را پیش‌بینی کرده و خود را برای رویارویی با آنها آماده سازد. این نیاز سازمانی از دو طریق تأمین می‌شود: نخست با ارائه چارچوبی برای درک و تشخیص نیروهای سبب‌ساز شالوده دگرگونی‌های سازمانی و سپس درک چگونگی ظهور، توسعه یا نابودی سازمان‌هایی که طی قرون متمادی ساخته شده‌اند. در این مقاله، سعی شده است تا با نگرشی تطبیقی- تاریخی، چشم‌اندازی در حوزه جوامع انسانی و نقش فناوری اطلاعات به‌عنوان عاملی در تحولات سازمانی، ارائه شود.

 

بافت اجتماعی و تحول فناوری اطلاعات
«دانیل بل» نخست کسی بود که به‌طور جدی به شکل‌گیری نوع جدیدی از جامعه اشاره کرد. گرچه قبل از او عده‌ای دیگر از این اصطلاح استفاده کرده بودند، اما وی «انگاره پسا صنعت‌گرایی» را رواج داد. کارگران کارخانه‌های عصر صنعت‌گرایی فراموش شده و نخبگان جدید حرفه‌ای و فنی بخش خدمات، برتر و ممتاز می‌شوند. این مرحله جدید جامعه صنعتی که فرا رسیدن آن از دهه 1960 پیش‌بینی می‌شد، بیش از هر چیز براساس دانش نظری استوار بود. با استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی جدید که در واقع، همان کاری را که ماشین‌ها در عصر انقلاب صنعتی به جای قدرت بازو انجام می‌دادند برای قدرت فکری و ذهنی انجام می‌دهند، صنعت‌گرایی متحول شد. دانیل بل، بعدها این وضعیت جدید را جامعه اطلاعاتی نامید (لاین، 1381).
جامعه مبتنی‌بر اطلاعات را می‌توان به‌عنوان جامعه‌ای تعریف کرد که بخش غالب اجتماع به‌جای کارهای فیزیکی در کارهای فکری درگیرند. در چنین جامعه‌ای، بیشترین توجه به فعالیت‌های اطلاعاتی نظیر: فراهم‌آوری، پردازش، تولید، ثبت، انتقال، اشاعه و مدیریت اطلاعات مبذول شده و بیشترین هزینه‌ها صرف فرایندهای اطلاعاتی می‌شود (کاول 1987).
همزمان با پیدایش شکل نوین اجتماع، تحولات فناوری اطلاعات در دهه 1970 و اکثراً در امریکا اتفاق افتاد و پیامدهایی نیز به‌همراه داشت. بحران‌های اقتصادی دهه 1970 و بحران نفت که در اکثر مواقع امریکا با آن دست و پنجه نرم می‌کرد، موجب شد تا انگیزه‌ای بیشتر درخصوص استفاده و تکمیل فناوری به‌وجود آید. خصیصه قابل دسترسی بودن فناوری‌های جدید، شالوده‌ای بنیادین برای روند تجدید ساختار اجتماعی- اقتصادی در دهه 80 بود و بعدها جوامع شبکه‌ای را به‌وجود آورد (کاستلز، 1380).
یکی از ویژگی‌های بارز تأثیر فناوری اطلاعات در بافت سازمانی، شبکه‌سازی است. انعطاف‌پذیری گسترده اطلاعاتی ناشی از فناوری‌های مختلف، امکان ایجاد کانال‌های جدید ارتباطی در سطحی جهان‌شمول را به‌وجود آورده است. در این شکل نوین اجتماعی، نه‌تنها رویکردهای ارتباطی میان‌فردی بلکه سازمان‌ها و نهادها نیز قابل اصلاح یا تغییر هستند. نمونه‌ای بارز از این تغییر سازمانی را می‌توان در ایجاد کتابخانه‌های مجازی، چک‌های الکترونیکی، ایجاد و توسعه کارت‌های اعتباری، شهرهای الکترونیکی و... مشاهده کرد. این درحالی است که در گذشته، تغییر در ساختار روابط فردی یا سازمانی، نیازمند گونه‌ای از مخاطره و ریسک‌پذیری و یا حتی خطر انهدام سازمان‌ها بود، اما امروزه نه‌تنها می‌توان همراه با تغییرات فناوری، تغییرات اجتماعی را رقم زد بلکه می‌توان بدون امکان انهدام موجودیت سازمانی یا اجتماعی، موجودیتی جدید را به‌وجود آورد. از آنجا که فناوری جدید اطلاعاتی در تعاملی تنگاتنگ با جامعه انسانی است، توجه به تحولات و نتایج ناشی از آن نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است که به اجمال موردبررسی قرار می‌گیرد.

قشربندی جامعه انسانی متکی بر اطلاعات
در نگاهی تاریخی، به آسانی می‌توان نابرابری‌های موجود در جوامع انسانی را دریافت. حتی در ساده‌ترین فرهنگ‌ها که عملاً اختلافی در ثروت و دارایی وجود ندارد، نابرابری میان افراد، مرد و زن و پیر و جوان وجود دارد. جامعه‌شناسان برای توصیف نابرابری‌ها از وجود «قشربندی‌های اجتماعی» سخن می‌گویند. جوامع را می‌توان متشکل از قشرهایی به‌صورت سلسله مراتبی درنظر گرفت که در آن قشرهای ممتاز در بالا و قشرهای پایین‌تر، در زیر قرار گرفته‌اند. از لحاظ تاریخی، جوامع را می‌توان به چهار نظام اساسی قشربندی کرد که عبارتند از: بردگی، کاستی، رسته‌ای و طبقه‌ای. گاهی نیز همزمانی‌هایی بین نظام‌های یاد شده، دیده می‌شود (گیدنز، 1373).
انقلاب فناوری اطلاعات، ابزاری مؤثر در اجرای فرایند بنیادین تجدید ساختار نظام‌های اجتماعی از دهه 1980 به بعد بوده است. پس از این دهه، به‌نظر می‌رسد که قشربندی جامعه انسانی به‌صورتی گسترده و هدفمند، در دو جهت بنیادین در حال تغییرشکل است که عبارتند از: جوامع ثروتمند اطلاعاتی و جوامع فقیر اطلاعاتی. در بررسی قشربندی‌های تاریخی جامعه انسانی با حذف جایگاه اطلاعات در آن، جایگاه فرد در جوامع به‌وضوح مشخص بوده و میزان قدرت و اختیار او نیز تعیین شده است، اما در چارچوب قشربندی متکی‌بر اطلاعات، جامعه انسانی و نقش فرد در جوامع، به‌گونه‌ای کاملاً متفاوت از گذشته تغییرشکل یافته است.

جایگاه فرد در جامعه متکی بر اطلاعات
فناوری‌های نوین اطلاعاتی، اقصی نقاط عالم را در شبکه‌های جهانی، به یکدیگر پیوند می‌دهند. ارتباطات رایانه‌ای، مجموعه گسترده‌ای از جوامع مجازی را به‌وجود آورده است. با این همه، ویژگی بارز اجتماعی و سیاسی دهه 1990، سامان‌دهی کنش و سیاست اجتماعی حول محور هویت‌های اصلی دارای پیشینه‌های تاریخی است. به‌نظر می‌رسد که نخستین گام‌های تاریخی جوامع اطلاعاتی، اهمیت «هویت» را به‌عنوان اصلی سازمان‌دهنده، به وجه بارز این جوامع تبدیل کرده است. منظور از هویت، فرایندی است که هر کنشگر اجتماعی، خود را به‌وسیله آن شناخته و بدون اشاره به سایر ساختارهای اجتماعی، جایگاه خویش را در جامعه یا جهان، معنا می‌بخشد (کاستلز، 1380).
از دیدگاهی امروزی، شاید بتوان فرد را در دسته‌هایی نظیر علمی و غیرعلمی، قرار داد. در این تقسیم‌بندی که به‌طرزی جامع متکی بر اطلاعات است، اساساً نیروی عضلانی مطرح نیست. یعنی اگر فردی با مهارت اندک، استعفا دهد به‌سرعت می‌توان جانشینی برای وی یافت، اما با بالاتر رفتن سطح مهارت‌های تخصصی، یافتن شخصی مناسب و دارای مهارت‌های موردنظر، دشوارتر و گران‌تر است. در نگرشی تاریخی به این موضوع، می‌توان نتیجه گرفت که خط‌مشی‌های قدیمی به‌جای گردش دانایی و اطلاعات، برگردش نیروی انسانی و سرمایه متمرکز بوده‌اند، حال اینکه در جهان معاصر و فراصنعتی، «گردش دانایی و دانایی‌محوری» جایگاه فرد را در اجتماع معنا می‌بخشد. در این نوع دسته‌بندی، طیف کار فکری از اهمیتی روزافزون برخوردار است.
انسان از لحاظ خصایص ارگانیک، در تمامی اعصار و اجتماعات تاریخی یکسان بوده، اما از لحاظ خصایص اجتماعی، صوری متفاوت به خود گرفته است. ارگانیسم انسانی هر چه که باشد، در دست توانایی‌های جامعه گرفتار شده و مطابق الزامات اجتماعی تغییر می‌یابد. جامعه به‌قدری نیرومند است که می‌تواند از امکانات ارگانیسمی ضعیف، حداکثر بهره‌برداری را کرده و از وی شخصیتی توانا بسازد (آگ برن، 1380).

تأثیر فناوری اطلاعات بر روندهای اقتصادی سازمان
مورخان اقتصادی نشان داده‌اند که اطلاعات و فناوری، از طریق افزایش بهره‌وری، نقشی بنیادین در رشد اقتصاد بویژه در عصر صنعتی ایفا کرده است. مطالعات تاریخ اقتصادی جامعه انسانی نشان می‌دهند که طی قرون متمادی، عوامل مختلف دیگری در روندهای اقتصادی تأثیرگذار بوده‌اند. برای نمونه، افکار اقتصادی افلاطون بر پایه «اخلاق» بنا نهاده شده بود. او که پستی‌های زمان خود را در جمع‌آوری ثروت، به چشم دیده بود عقیده داشت که «پول و فضیلت همانند دو کفه ترازو هستند که محال است یک کفه آن بالا رود بدون اینکه طرف دیگر نزول نکند».
می‌توان گفت که اقتصاد تا قرن دهم میلادی از دریچه اخلاق موردبررسی قرار می‌گرفت. کوشش کلیسا، بی‌توجه کردن مردم به مادیات و دلخوش ساختن آنها به صبر و قناعت بود. از قرن 12 میلادی به بعد، جنبش‌های محلی کم‌کم زمینه‌ساز به‌وجود آمدن چند کارگاه صنعتی شد. از قرن 13، به‌دلیل تسلط اروپا بر دریای مدیترانه و توسعه روابط تجاری سودمند با خاورمیانه، دوره‌ای از پیشرفت‌های اقتصادی به‌وجود آمد و پول به‌عنوان وسیله پرداخت، رواج یافت. از لحاظ عقاید اقتصادی، قرون وسطی دوره هزارساله فقر افکار و تاریکی اندیشه بود. سیستم مبادله به‌صورت مبادله مستقیم کالا با کالا بود و علاقه‌مندی به مال از سوی روحانیون تقبیح شده و اقتصاد و فعالیت‌های اقتصادی تحت‌الشعاع اخلاق، سنت‌ها و مذهب قرار گرفته بود. اختراع ماشین چاپ، کشف امریکا و دسترسی به هندوستان از طریق آفریقا، امکان توسعه فعالیت‌های اقتصادی و علاقه‌مندی به مال و ثروت را فراهم‌تر ساخت و سرانجام رنسانس و اصلاحات فرهنگی- مذهبی، نحوه تفکر جامعه اروپایی را دگرگون کرد. فعالیت و تفکر اقتصادی بدون توجه به عوامل مذهبی و اخلاقی موردبررسی واقع شد و با کشف بازارهای جدید، دسترسی به ثروت‌های سرشار برای اروپا، ممکن شد. سیل طلا و نقره به اروپا، نحوه تفکر جامعه را تغییر داد و ماهیت تفکر اقتصادی که تا قرن 15 تحت‌الشعاع اخلاق و مذهب بود، از آن به بعد تغییر و مکاتب جدید اقتصادی ظهور کرد، اما تا ظهور انقلاب صنعتی، هنوز رویکردهای اقتصادی بر پایه‌ای مستقیم استوار بود (قدیری اصل، 1348).
بی‌سر و صداترین علت انقلاب صنعتی را باید در تراکم تدریجی اطلاعات طی عصر کشاورزی جست‌وجو کرد. در واقع، به‌رغم کاستی گرفتن آهنگ نوآوری‌های فنی، اختراع‌ها و اکتشاف‌ها متوقف نشده بود. شواهد گویای پیشرفت‌های فنی در همه جا بویژه در کشاورزی، فلزکاری، استخراج کانی‌ها، حمل و نقل، ساختمان و دیگر زمینه‌ها به چشم می‌خورد. در نتیجه همین پیشرفت‌ها، ذخیره اطلاعات و تجربیات فنی در قرن هجدهم بسی پربارتر از قرن سیزدهم و در قرن سیزدهم بسیار متراکم‌تر از قرن هشتم بود. این ذخیره عظیم اطلاعات و تجربیات، نیرویی نهفته بود که می‌توانست به مجرد تغییر وضع و مساعدتر شدن شرایط اجتماعی، سیلی از نوآوری‌های فنی را به راه بیندازد (نولان، 1380).
انقلاب اول صنعتی، حرکت از جامعه کشاورزی به سوی کار در کارخانه‌ها بود. دومین انقلاب صنعتی، تغییر مشاغل اجتماعی از کار در کارخانه‌ها به‌سوی ارائه خدمات بود. سرآغاز حرکت به‌سوی ارائه خدمات از ایالات متحده و بسیاری از کشورهای ثروتمند بود و همزمان با بیکاری بخش عظیمی از منابع انسانی در کارخانه‌ها صورت گرفت. مشاغل بخش خدمات، بسرعت جای مشاغل کارخانه‌ای را گرفت. در 1960، حدود 35 درصد از کارگران در بخش تولید کالا و 65 درصد در بخش ارائه خدمات مشغول به‌کار شدند. در 2004 تنها 1/6 درصد مشاغل ایالات متحده در صنایع تولید کالا مشغول بودند و این در حالی است که 5/6 جمعیت شاغل، در بخش ارائه خدمات فعالیت می‌کردند. این رویه، جهان‌شمول و مداوم است. در فاصله سال‌های 1967 تا 2003 و متعاقب توسعه و تشریک‌مساعی اقتصادی در جهان، مشاغل بخش خدمات 19 درصد در امریکا، 21 درصد در ژاپن و تقریباً 25 درصد در فرانسه، ایتالیا و انگلستان رشد یافته است.
برای نمونه در آسیا، هندوستان طی مدتی کوتاه در مرکز توجه جهانی از لحاظ فناوری‌های اطلاعاتی قرار گرفت و رشد صنعتی و فناورانه آن از 73/1 بیلیون‌دلار طی سال‌های 1994 تا 1995 به 5/13 بیلیون در سال‌های 2001 تا 2002 افزایش یافت. به این‌ترتیب، رشد اقتصادی هند از 59/0 به 87/2 درصد در سال‌های 2001 تا 2002 افزایش یافته است. درامد حاصل از سخت‌افزار، دستگاه‌های جانبی و شبکه‌های اطلاعاتی، 893/2 میلیون‌دلار و منافع حاصل از نرم‌افزارهای اطلاعاتی و خدمات اطلاعاتی قابل‌صدور، به 678/7 میلیون‌دلار در سال‌های 2001 تا 2002 رسید. فناوری‌های اطلاعاتی بخش خدماتی را قادر به رشد از 554 میلیون دلار در سال‌های 1999 تا 2000 به 897 میلیون‌دلار در سال‌های 2000 و 2001 کرد (NASSCOM ,2002).
اکنون در آستانه انقلاب سوم صنعتی یا عصر اطلاعات ایستاده‌ایم. جریان سریع و آسان اطلاعات در سطح جهان، سطح خدمات تجاری- اقتصادی را به‌میزان زیادی گسترش داده و بیش از پیش کرده است. این انقلاب بتازگی چالش‌های زیادی را در پی داشته و همانند دو انقلاب قبلی، پیامدهای فراوانی در امریکا و سایر کشورهای پیشرفته بویژه در سطح کار، زندگی و تربیت فرزندان، داشته است (بلیندر، 2006).
در عصر جوامع شبکه‌ای تمامی نظام‌های اقتصادی بر یک «بنیان دانایی» استوارند. تمام مؤسسات تجاری به این منبع برساخته اجتماع که از پیش وجود داشته، وابسته‌اند. اقتصاددانان و مدیران بازرگانی به‌هنگام محاسبه «نهاده‌های» موردنیاز تولید، معمولاً «بنیان دانایی» را در کنار سرمایه، نیروی کار و زمین، نادیده نمی‌انگارند. آنچه که پیدایش اقتصاد فوق نمادین را تبیین می‌کند، ترویج و تبلیغ رایانه و یا تدابیر صرفاً مالی نیست بلکه خیزش عظیم کنونی در بنیان دانایی جامعه است. دانایی نوین، به همه‌چیز سرعت می‌بخشد و ما را بسمت اقتصاددانی و زمان واقعی، پیش می‌راند و جانشینی است برای زمان. از آنجا که دانایی نیاز به مواد خام و نیروی کار، زمان، مکان، سرمایه و سایر نهادها را کاهش می‌دهد، جانشین نهایی و درواقع منبع اصلی اقتصادی پیشرفته خواهد بود. با تحقق این تحول، ارزش دانایی نیز بشدت افزایش می‌یابد (تافلر- الوین، تافلر- هایدی، 1376).
درهرحال، مهم‌ترین چیزی که می‌توان در ارتباط با عصر جدید اطلاعات بیان کرد،‌ این است که این دوران، عصر گذار بوده و در واقع در حال تغییر است. عصر گذار، خود ویژگی‌هایی دارد که آن را از عصر ثبات متمایز می‌کند. مهمترین ویژگی گذار معاصر، شتاب تاریخ است، شتابی که در تمامی حوزه‌ها مطرح است. برای روشن شدن شتاب تاریخ، به تمثیل ذیل اشاره می‌شود:
«کولدین» یکی از متفکران برجسته معتقد است اگر کل تاریخ بشر را به 800 نسل 65 ساله تقسیم کنیم، گذشته تاریخی را شکل داده‌ایم. 650 نسل از 800 نسل یادشده، غارنشین بوده و در طول تاریخ شاهد هیچ‌گونه تغییری در زندگی خود نبوده‌اند. در واقع از حدود 70 نسل پیش، خط و کتابت اختراع شده و این دو ثبت و مبادله تجربه‌ها را آغاز کرده و ثبت و مبادله تجربه‌ها، محرک راه‌اندازی جریان تحولی بوده است (خوارزمی، بی‌تا).

فناوری اطلاعات و گسترش پدیده جامعه جهانی
جهانی‌شدن، پدیده‌ای تازه نیست و منشأ آن به زمان‌های گذشته باز می‌گردد. پیش از قرن هفدهم و هجدهم، جهانی شدن با ویژگی‌های امروز خود در آمیخت. تامپسون نوشته است: جهانی‌شدن زمانی ظهور می‌یابد که: الف- فعالیت‌ها در بستری جهانی پدید آیند ب- فعالیت‌ها در سطح جهانی سازماندهی، طراحی و هماهنگ شوند پ- فعالیت‌ها مستلزم درجه‌ای از رابطه و وابستگی متقابل باشند، به‌طوری که در بخش‌های مختلف جهان، فعالیت‌های محلی بتوانند در پی هم شکل بگیرند. ازنظر گیدنز، جهانی‌شدن آرایش دوباره زمان و مکانی است که فعالیت‌های از راه دور، آن را تسهیل کرده است (اسلوین، 1380).
امروزه فناوری و اطلاعات، قلمرو شکل‌گیری امور انسانی را عمیقاً تغییر داده و به مردم اجازه می‌دهند تا در زمانی کوتاه، چیزهای بیشتر و دارای پیامدهای گسترده‌تر از آنچه را که پیش‌تر تصور می‌شد، تجربه کنند. فناوری، جوامع محلی، ملی و بین‌المللی را بسیار بیشتر از گذشته به یکدیگر وابسته کرده است. جوامع آن‌سوی مرزهای محلی و فرهنگ‌ها، به‌عنوان بخشی از اجتماع جهانی، به‌سوی یک فرهنگ و ملیت سوق داده می‌شوند که خود گامی برای ایجاد هویتی جهانی است.
به‌این‌ترتیب، هنگامی‌که جهانی‌شدن به‌عنوان ظهور «فوق قلمروگرایی تاریخی» تلقی شود، پدیده‌ای عمدتاً جدید در تاریخ معاصر است. تنها پس از دهه 1960، جهان‌گرایی در زندگی بخش‌های بزرگی از انسا‌ن‌ها نقشی محوری، جامع و مداوم پیدا کرده است. اکنون صدها میلیون‌نفر از مردم دنیا، همه‌روزه چندین‌بار به‌طور فوری با سایر کسانی که قبلاً بسیار دورتر از آنها بوده‌اند، تماس نوشتاری و دیداری- شنیداری برقرار می‌کنند. در مجموع، آهنگ جهانی‌شدن با گذشت زمان شتاب فزاینده‌ای پیدا کرده است، اما این امر به‌معنای خطی و برگشت‌ناپذیربودن این پیشرفت نیست (شولت، 1382).

اطلاعات و روابط متقابل اجتماعی
از دیرباز تاکنون، انواع مناسبات متقابل اجتماعی در جامعه انسانی وجود داشته است. افزون‌بر این، سازمان‌های گوناگون در جوامع انسانی نیز الزاماً با یکدیگر مناسباتی متقابل داشته و از این‌رو نسبت به یکدیگر متعادل و سازگارند. اما عوامل تأثیرگذار بر نوع روابط اجتماعی طی اعصار متمادی، متفاوت و گسترده بوده و از سیری یکسان برخوردار نبوده است.
رابطه اجتماعی، کلی‌ترین و ساده‌ترین شکل یا هستی اجتماعی بوده و از بنیادی عمیق برخوردار است. از آنجا که رابطه اجتماعی تا حدودی مبتنی‌بر شرایط اولیه، طبیعی و بالفعل پیوندها، وابستگی متقابل و دلبستگی‌های میان انسان‌هاست و تا حدودی به بنیادی‌ترین، کلی‌ترین و ضروری‌ترین نیازهای انسان اتکا دارد، مبنای آن «آگاهی فرد» تأثیر می‌گذارد. از لحاظ تاریخی، الگوی نخستین رابطه اجتماعی، معاوضه یا مبادله و توسعه یافته‌ترین شکل مبادله، یعنی فروش و خرید اشیاء و خدمات بود. هر کنشی را که ماهیت عقلانی دارد و در نهایت توسط خرد هدایت می‌شود، باید در زمره موارد قابل‌مبادله قرار داد زیرا تفکر و سنجش برای آن ضروری است و اساس آن را تشکیل می‌دهد.
اگر جوامع را از لحاظ نوع روابط، به جوامع سنتی و مدرن تقسیم کنیم، نقش اطلاعات و انقلاب‌های فکری کاملاً محسوس‌تر خواهد شد. ایده‌های ترقی‌خواهانه در قرن هجدهم وضع شدند و در انقلاب 1789 فرانسه و انقلاب 1776 امریکا، خود را نشان دادند. با این وجود انقلاب صنعتی باعث تحولات پیچیده‌تر و چشمگیرتری در حوزه روابط اجتماعی شد. جوامع، صنعتی شدند و پیشرفت‌های مادی سریعی را طی کردند، ظرفیت تولیدشان بسرعت افزایش یافت، بخش‌های جدیدی از جمعیت، غنی و توانگر شدند، سرمایه‌ها افزایش یافته و نوآوری‌های زنجیره‌ای علمی و فنی آغاز شد. مللی که صنعتی شدند، از ظرفیت خاصی برای سلطه و حتی استعمار مللی برخوردار شدند که کم‌تر صنعتی بودند. ملل اروپایی، امپراتوری‌های استعماری را بنیاد نهادند و گونه‌ای جدید از روابط اجتماعی- سیاسی رقم خورد.
قدرمسلم اینکه قبل از انقلاب صنعتی، جوامع سنتی از ثبات برخوردار بودند، محور زندگی، خانواده بود وهدف آدم‌ها معطوف به زندگی در حد امرار معاش بود، این در حالی است ‌که جامعه مدرن بسرعت تغییر می‌کند و از این لحاظ ثباتی ندارد. جامعه مدرن، به‌دنبال تولید صنعتی بوده محوریت آن، دولت و اقتصاد است. این نوع جامعه، اساساً جامعه‌ای عقلانی- دنیوی است (واترز، 1381).
«گی روشه» (1368) جوامع را براساس نوع فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی به اعصار چندگانه‌ای تقسیم‌بندی کرده است که عبارتند از:
- عصر سنگ‌ابزاری
- عصر انسان‌ابزاری
- عصر پیش‌تکنیکی
- عصر پارینه‌تکنیکی
- عصر نوتکنیکی
عصر نوتکنیکی، عصری است که از ابتدای قرن بیستم وارد آن شده‌ایم. یکی از ویژگی‌های بارز جوامع نوتکنیکی، نقش اطلاعات و اهمیت بارز آن در اجتماع و روابط جامعه است. در قرن حاضر، پیدایش شبکه‌های اطلاعاتی، جوامع را به‌سمت مجازی شدن، ارتباطات راه دور، خدمات الکترونیکی سریع، دسترسی آنلاین، شبکه اینترنت و تسهیلات بدون هزینه رایانه‌ای سوق داده است. در گذشته، اشاعه اطلاعات محدود بود. اگر دانش و اطلاعات در اختیار افرادی معدود باشد، دامنه بهره‌گیری از آن نیز محدود می‌شود. بهره‌گیری اطلاعات، زمانی مفید است که گسترش پیدا کند. به‌همین‌منظور، اشتراک زمینه‌های توسعه دانش‌مداری از اهمیتی ویژه برخوردار است زیرا به‌واسطه آن می‌توان اقدام به ایجاد تحولات لازم در برنامه‌ها و فعالیت‌های اجتماعی کرد. از این‌روست که در عصر نوتکنیکی، اشتراک دانش ابزاری مهم در تعامل اجتماعی محسوب شده و مبنای روابط متقابل اجتماعی قرار گرفته‌است. تغییر، محور توجه از سوی اطلاعات به‌سمت ارتباطات، مؤید این نکته است که بخش اعظم اطلاعات مفید، در شرایط اجتماعی جریان دارد. در واقع، دلیل پذیرش ابداعات و اختراعات، از تلفن گرفته تا اینترنت، کاربرد آنها برای رفع نیازهای اجتماعی است. ارتباط بین فناوری‌های عصر اطلاعات و مفاهیم اجتماعی، از برخی لحاظ مانند ارتباط درخت جنگل استوایی و درخت انجیر پیچک است. اگر شرایط مساعد باشند، انجیر بر روی تنه درخت جنگل استوایی رشد می‌کند و این رشد به حدی می‌رسد که در نهایت جای درخت استوایی را می‌گیرد و حتی آن را حذف می‌کند.
تلفن تا دهه 1930، نقش ابزاری تجاری را ایفا می‌کرد، اما در حال‌حاضر از این وسیله به‌عنوان ابزار ارتباط جمعی استفاده می‌شود. مردم متوجه شده‌اند که می‌توانند از تلفن درصورت شناخت طرف مخاطب، برای انجام هرنوع معامله استفاده کنند. در ملاقات حضوری، آهنگ صدا، حالت رفتار و حرکات چشم، اطلاعات متعدد و وسیعی را انتقال می‌دهد که به آسانی بر روی شبکه وب قابل‌انتقال نیست. هنگامی‌که افراد گرد هم جمع می‌شوند، کانال‌های ارتباطی گوناگونی باز می‌شوند. ارتباط غیرآگاهانه‌ای که به‌طور ناخودآگاه در گروه‌ها ایجاد می‌شود، در شکل‌گیری عقاید برجسته جدید و یا ایجاد اتفاق‌نظر غیرمنتظره، نقش مهمی دارند.
در هرحال، نمی‌توان منکر نقش فناوری‌های اطلاعاتی در تسهیل ارتباطات شد. افراد بسیاری صرفاً به اطلاعاتی ساده نظیر قیمت یک کالا و یا نوعی نقشه نیاز دارند، اما برخی دیگر، پست الکترونیکی را سودمند می‌یابند زیرا از نیاز به گسترش، تشریفات و تعارفات می‌کاهد. به‌طور قطع، بسیاری از مشتاقان ترجیح می‌دهند در شبکه گمنام بمانند تا از امکان تبادلات غنی اطلاعاتی با دوستان و همسایگان برخوردار باشند (ولدان، 1380).






تاریخ : یکشنبه 89/7/11 | 10:2 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.